آموزش برندینگ و مدل مدیریت برند 3
در سه قسمت گذشته در رابطه با آموزش برندینگ و مدل برند با نحوه برندسازی و مراحل مدیریت برند آشنا شدیم در این میان با گذراندن دوره کامل آموزش برندینگ با نحوه تدوین استراتژی برندینگ زمینه موقفیت در برندسازی و موفقیت در کسب و کارتان را پی ریزی خواهید کرد. در آموزش برندینگ و مدل مدیریت برند 1 با کلیات و مقدمه آشنا شدیم.
در آموزش برندینگ و مدل مدیریت برند با چالش های حرکت در امتداد عمودی و افقی آشنایی نسبی به دست آوردید. در آموزش برندینگ و مدل مدیریت برند 2 در بحث چالش های حرکت در محور افقی به سه نکته رشد طبیعی، رشد اتحاد و رشد مالکیت پرداخته شد. در ادمه به سایر معیارها در مدیریت برند پرداخته خواهد شد.
پیاده سازی برند
دو مرحله قبلی آموزش برندینگ و مدل مدیریت برند تحقیق در مورد برند و هویت برند پرداخته شد، رعایت این موارد شرکت را قادر می سازد تا اساس برند و جهت گیری مورد نظر خود را شکل دهد. آخرین مرحله در ایجاد برند ، فرآیند پیاده سازی برند است – جایی که تمام استراتژی های تدوین شده در بازار عملی می شوند. این کار به برند جان میبخشد و اینجاست که در نهایت وابستگی های برند در ذهن مشتری شکل می گیرند.
حسابرسی برند تمایزات برند و ویژگی های اصلی برند را که می توان بر اساس آن نام برند را ساخت، شناسایی کرد. این موارد از طریق بسیاری از نقاط تماس ارائه شدند.
این نقاط تماس به برند چندین مسیر را ارائه می دهد تا ارزش پیشنهادی خود را به مخاطبان منتقل کند و در صورت ارائه درست، تاثیرات خوبی را در آنها ایجاد کند.
مجموع همین تجارب مشتری از طریق این نقاط تماس است که در نهایت ارزش برند قوی را ایجاد می کند. بنابراین، برندینگ چیزی فراتر از ارتباطات بازاریابی است.
نقاط تماس را می توان برای هر عملکرد شرکت تعریف کرد، به عنوان مثال بازاریابی، فروش، منابع انسانی، امور مالی و خرید. همه این عملکردها در برخی نقاط در برهه ای از زمان با ذینفعان ارتباط برقرار می کنند.
همانطور که در شکل نشان داده شده است، نقاط تماس در چهار مرحله طبقه بندی می شوند:
پیش فروش ، فروش ، پس از فروش و حفظ.
این مراحل، چرخه عمر خرید مشتری را نشان می دهد. هر مرحله فرصتی منحصر به فرد برای تأثیرگذاری برند فراهم می کند. از آنجا که هر مرحله دارای سطح آگاهی، درگیری و اهمیت متفاوتی برای مشتریان و ذینفعان است، شرکت ها باید بسته به موقعیت مناسب، روش صحیح ارائه نقطه تماس را انتخاب
کنند.
مدل نقطه تماس استراتژیک
پیاده سازی داخلی
شرکت می تواند اقدامات زیر را برای همسوسازی سازمان با برند انجام دهد:
استخدام برند:
نقش رهبری منابع انسانی در توسعه برند با جذب افراد مناسب آغاز می شود. مهارت ها می توانند با گذشت زمان ایجاد شوند اما تغییر رفتارها سخت است، بنابراین در مصاحبه باید این نکته لحاظ شود.
با محافظت شدید از فرهنگ سازمانی خود، برند های انتخابی نامزدهای مناسب بیشتری را جذب می کنند؛ افرادی که ثابت شده است نتایج مالی را بهبود می بخشند. شرکت هایی که دارای درصد بالایی از کارمندان مشتاق، متعهد و درگیر هستند، در رضایت مشتری، بهره وری و سودآوری بهتر از رقبا عمل می کنند.
آموزش و ورکشاپ های برند:
ذینفعان داخلی از مدیریت ارشد گرفته تا کارکنان خط مقدم، باید برند را درک کنند و برای تحقق موفقیت آمیز وعده های برند آنرا را ارج بگذارند و بدان توجه کنند.
برنامه های آموزش ساختارمند و ورکشاپ های برند که در آن کارکنان در مورد ماموریت، چشم انداز، ارزش ها و وعده های برند شرکت آموزش می بینند، می تواند این امکان را فراهم کند.
کارمندان باید با جزئیات از داستان و میراث برند مطلع شوند و مشتریان هدف، انتظارات آنها ، نیازها و خواسته هایشان را بشناسند و مهمتر از همه چگونگی نقش آنها در ارائه تجارب مهم و متمایز مشتری آگاهی داشته باشند.
جوایز منابع انسانی برند محور:
مشارکت در رشد و سودآوری کلی برند در تعیین مشخصات و مسئولیت های شغلی و برای همه ارزیابی ها و اهداف عملکردی حیاتی است. این امر تعهد کل سازمان را تضمین می کند زیرا عملکرد با پاداش های مالی مرتبط است.
سیستم پاداش و مجازات “چماق و هویج” دیگر در سازمانهای پیچیده امروزی موثر نیست. برندها باید فراتر از تشویق های مالی به کارمندان خود پاداش دهند. پاداش باید به طور فزاینده ای در مورد نیازهای عاطفی فرد صحبت کند.
همچنین ممکن است لازم باشد برند ها در نحوه تعریف دقیق “بهترین عملکردها” تجدید نظر کنند.
ارتباطات داخلی:
فرایند استخدام هر چقدر هم که کامل باشد، همه کارمندان ایده آلِ برند یا مشتری مدار نخواهند بود. برای اطمینان از موفقیت در هم ترازی برند داخلی، همه کارمندان باید از برند، هدف آن، چالش ها و وضعیت و تصویر خارجی برند مطلع باشند و به روز باشند.
کل سازمان باید از وعده برند، موقعیت بازار، کل بسته ارتباطات بازاریابی و آخرین به روزرسانی های استراتژیک و برند آگاه باشند. با اتفاق نظر با مشتریان خارجی، هر کارمند می تواند همراستا با هویت برند عمل کند و به موفقیت کلی سازمان کمک کند.
پیاده سازی خارجی
در خارج، نقاط تماس، چندین برنامه ی ساختارمند در مورد چندین روش برای برقراری ارتباط برند با مشتریان و چگونگی تأثیر برند با انتخاب کانال و پیام مناسب در اختیار شرکت ها قرار می دهد.
ترکیب بازاریابی:
در خارج تمام عناصر بازاریابی باید با هویت برند کاملا مطابقت داشته باشند. این شامل کیفیت محصول، قیمت ها و انتخاب کانال های توزیع در میان دیگر عناصر است. شرکت ها باید اطمینان حاصل کنند که همه این جنبه ها به طور مداوم نظارت می شوند ، تنظیم می شوند و برای تاثیرگذاری بیشتر بهینه می شوند.
ارتباطات بازاریابی:
موفقیت برند به میزان تاثیرگذاری انتقال پیام به گروه های مشتریان، کانال های توزیع و بسیاری از سهامداران دیگر بستگی دارد.
موقعیت یابی برند، شخصیت و ارزش های برند بی فایده خواهد بود مگر اینکه بتوان از طریق کانال های رسانه ای مناسب ارتباط برقرار کرد و از ترکیبی جامع از روشهای ارتباطی کلامی، تصویری و صوتی استفاده کرد تا تأثیری قوی حاصل شود.
شرکت ها باید با وجود سطح بالای پیام های رقابتی و تبلیغات زیاد در بازار، از کانال های ارتباطی مختلف موجود بهره بگیرند و اطمینان حاصل کنند که پیام های برند به دست مشتریان می رسد.
انجمن ها و اتحاد ها:
هر چیزی که یک برند با آن تعامل دارد، در تصویر آن تاثیرگذار است. بنابراین شرکت ها هنگام انتخاب شرکا از طریق اتحاد ها و انجمن ها باید از ارزیابی صحیح آن ها اطمینان حاصل کنند.
نتیجه می تواند اهرم موثری برای ارزش برند از طرف شرکا باشد، در حالی که در مقایسه با کانال های ارتباطی سنتی مقرون به صرفه است.
لوگو و طرح شرکت:
یک برند باید جنبه بصری ساده ، جذاب ، هیجان انگیز و با دوامی داشته باشد. طرح کلی شامل لوگوهای برند و شرکت نقش مهمی را ایفا می کند.
طراحی و لوگوها باید با پایگاه مشتری مورد نظر مرتبط باشد، آرزوهای برند را منعکس کند و هویت، شخصیت و ارزش های تجاری را به روشنی منتقل کند.
طرح ها و لوگوهای قوی هنگامی که با وابستگی ها و ارزش های برند گره می خورند، به عنوان شناسه های مهم برنده عمل می کنند و این امر به وسیله طبیعت پایدار نایک ، کوکاکولا ، مرسدس بنز و مک دونالد تصدیق می شود.
نام برند:
انتخاب نام برند موثر می تواند ابزاری برای برقراری ارتباط باشد که شما را از رقبا متمایز می کند و موجب می شود مصرف کنندگان برای شما ارزش قائل شوند.
در آسیا، سازمان ها از طریق استراتژی های بازاریابی و ارتباطی خود توانایی تاثیرگذاری در یک نقطه حساس را دارند. این نقطه تماس خاص ارتباطات “دهان به دهان” است که سازمان ها نمی توانند مستقیماً آن را کنترل کنند. اما از طریق یک فرآیند پیاده سازی و ارائه برند سازگار و با وفاداری به هویت برند، سازمان ها می توانند بر این نقطه تماس تاثیر مثبت بگذارند.
این مقاله ادامه دارد …
درباره راوین خسروی
مدرس دوره های مدیریت برند. ستراتژیست و مشاور برندهای مدیریت تبلیغات، استارتاپ برندینگ
سایر نوشته های راوین خسروی
در لینکدین
ما را دنبال کنید!
در اینستاگرام
ما را دنبال کنید!
دیدگاهتان را بنویسید